بسم الله الرحمن الرحیم...
مبارز جلوی دوربین ایستاده و آخرین وصیتاش را، قبل از انجام عملیات استشهادی از روی نوشتهای میخواند:
ما باید مبارزه را تا پایان اشغال ادامه دهیم. بدنمان تنها چیزی است که در این جهاد علیه اشغال پایان ناپذیر برایمان باقی مانده است...
فرمانده به این مبارز که اکنون بمبی مهیب و کشنده است، در لفافهی ظاهری آراسته، صورت سه تیغ تراشیده با کت و کراوات، میگوید:
این افتخار تنها نصیب اندک کسانی میشود. ان شاء الله وقتی شما به بهشت وارد شدید، ما ادارهی مابقی امور را بهعهده میگیریم و خاطره قهرمانی شما را بیاد خواهیم آورد.
عملیات انتحاری به دلایلی یک روز به تعویق میافتد. مبارز به همراه دختر دلبندش در شهر میگردد. شهر نابلوس زندانی است که انسانها در آن تلاش میکنند فقط زنده بمانند. جایی که دیگر در آن ارزش شهید و خائن با هم برابر شده. مبارز دختر را میبوسد و از او جدا میشود.
- اگر نمیتوانیم یکسان زندگی کنیم، پس حداقل یکسان بمیریم.
- نمیتوان تا ابد کشت و کشته شد. باید در جستجوی راهی برای زندگی عادلانه بود.
- تلاشهای گروههای حقوق بشر و صلح دوست دیری است که رنگ باخته و بیاثر است.
- رفتار صلحجو بهانه کشتار را از دست اسراییل میگیرد.
- ساده لوح نباش. آزادی بیبها نیست. تا زمانی که بیعدالتی هست، کسی باید قربانی شود.
- قربانی شدن و انتقام با هم تفاوت دارند. اگر ما هم بکشیم، ظالم و مظلوم دیگر تفاوتی با هم ندارند.
- بعد از مرگ، ما صاحب بهشت خواهیم شد، نه آنها.
- بهشت تنها رویایی در ذهن است.
- به هر حال رویای بهشت بهتر از زندگی در این جهنم است. ما مردگانیم. وقتی انسان مجبور به انتخاب تلخترین است که تنها گزینهاش تلخی باشد.
بحث، دعوا و جدل بیپایان. راه درست کدام است؟ در آنجا بعضی فرجام را از راه صلح میجویند و بعضی از طریق مبارزه، اما به هر حال هر دو در یک چیز مشترکند، نفرت از اشغال گر.
مبارز در آخرین کلام به فرماندهاش میگوید:
من در اردوگاه متولد شدم و تنها یکبار، آن هم وقتی ده سالم بود برای عمل جراحی اجازه یافتم از کرانهی باختری خارج شوم. گناهان اشغالگران بیشمار است، اما بدترین گناهشان اینست که انسانها را چنان زبون میکنند تا به موجوداتی خائن تبدیل شوند. با این عمل آنها نه تنها مقاومت مردم را از بین میبرند، بلکه غرورشان، خانوادههایشان و تمامی هستیشان را نابود میکنند. زندگی بدون غرور بیمعنا است، خصوصا آنکه دنیا با بیتفاوتی نگاهت کند. حالا که تنها هستیم، خودمان باید به فکر چاره باشیم. آنها باید بدانند اگر آسایشی برای ما وجود ندارد، برای آنها هم وجود نخواهد داشت. زورمندیشان برایشان بیفایده است. اسفبار آنکه آنها مظلوم نما هستند و به دنیا نشان میدهند، آنها هستند که قربانی و مظلوم واقع شدهاند. حالا که اینطور است، ما هم باید دو نقش به عهده بگیریم، مظلوم و ظالم.
فیلم " الجنته الان " (PARADISE NOW) محصول سال 2005 و ساخته هانی ابواسد است. در این فیلم نگاهی متفاوت به یکی از چالش برانگیزترین مسایل جهان شده است. نگاهی که نه سیاه است، نه سفید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر